نگاهی بر روش تحقیق کمی: مقایسه رویکرد کمی و کیفی روش تحقیق
منبع: http://karamkhalili.blogfa.com
به پژوهش کمّی، اثباتگر نیز گفته میشود . پژوهشگر اثباتگرا، دانش را از طریق گردآوری دادههای عددی و مشاهدهی نمونهها و سپس عرضهی این دادهها به تحلیل عددی فراهم میکند. در مقابل اینها پژوهش مابعد اثباتگرا، ریشه در این فرض دارد که جلوههای محیط اجتماعی بهعنوان تفسیرهایی بهوسیلهی افراد ساخته میشود. این تفسیرها شکل گذرا و وابسته به موقعیت دارند. پژوهشگران مابعد اثباتگرا دانش را از درجهی اول از طریق گردآوری دادههای کلامی با مطالعهی جدّی و عمقی موارد، و عرضه این دادهها به استقراء تحلیلی فراهم میآورند.(گال و دیگران، 1382: 59)
برخی محققان، این دو رویکرد را به طور اساسی متفاوت و متعارض از یکدیگر معرفی میکنند. این نگرش در برخی از تحقیقات کیفی کاملاً مشهود است (مانند، لفلند، 1971، بوگدان و تایلور، 1975). دیدگاههایی که این دو رویکرد را مقابل، متعارض و آرمانگرایانه تصور میکنند، به پیشفرضهای پارادایمی این رویکردها رجوع دارند که بر اساس آنها جای هیچ گونه همسازی بین آنان وجود ندارد، البته در نمونههای واقعی تحقیق، تمایلات بیشتر اندیشمندان بر انجام تحقیق با صبغه و یا اصالت کمی و یا کیفی است. در این گونه تحقیقات سعی میشود که از تکنیکهای مشترک و یا استفاده از خدمات متقابل تحقیقات کمی و کیفی به یکدیگر استفاده نمایند. (ر.ک: لینکلن و گوبا، 1985: 35، ولاهوس، 1984، استرجیوس، 1991).
برخی نویسندگان حتی فراتر رفته و در جهت نزدیک سازی این دو رویکرد معتقدند که این دو از خاستگاه یکسانی برخوردارند (سارانتاکوس، 1993: 527). در دیدگاه آنان روشهای کمی سادهسازیهایی از روشهای کیفی هستند و زمانی میتوان از این روشها استفاد کرد که روشهای کیفی، مجوز تشخیص هویت ساده بودن روابط را صادر کنند. به هر صورت رویکردهای کمی و کیفی تحقیق با برخورداری از مبانی پارادایمی متفاوت، در روششناسی تحقیق نیز متفاوتاند. به همین لحاظ زمانی که اندیشمندان بحث از ترکیب این رویکردها میکنند، ضرورتاً از مبانی منطقی و نظری مصلحتگرایی استفاده میکنند (کرسول و کلارک، 2007). در مصلحتگرایی تمرکز بر نتایج تحقیق (کنشها، موقعیتها و بازتابهای تحقیق) به جای شرایط و زمینههاست. در این دیدگاه آنچه مورد نظر قرار میگیرد، کاری است که باید انجام شود و آن هم حل مسائل است. (پتن، 1990). بنابراین، در این رویکرد فکری به جای تمرکز بر روش، جنبه مهم و اساسی تحقیق مسئلهای است که تحت مطالعه قرار میگیرد و سوالاتی است که درباره آن مسئله پرسیده میشود.
جدول 1.ویژگیهای رویکرد کمی و کیفی تحقیق
کمی |
کیفی |
عینی |
ذهنی |
سوالات تحقیق: به چه میزان؟ به چه میزان و شدت رابطه |
سوالات تحقیق: چه؟ چرا؟ |
علم سخت |
علم نرم |
ادبیات تحقیق باید در مراحل اولیه مطالعه انجام شود. |
ادبیات تحقیق ممکن است در طول پیشرفت مطالعه یا بعد از آن انجام شود. |
آزمون نظریه |
توسعه نظریه |
تک واقعیتی: تمرکز، باریک ودقیق است. |
واقعیت چند گانه: تمرکز، پیچیده و وسیع است. |
حقایق خالی از ارزش و غیر متعصبانه است. |
حقایق متکی بر ارزش است که تعصب و تمایل انسانی را به همراه دارد. |
کاهش دادن، کنترل کردن و دقیق بودن |
کشف کردن، توصیف کردن و فهمیدن تفسیر سهیم شده (مشترک) |
قابل اندازهگیری |
تفسیری |
مکانیکی: اجزا معادل کل هستند. |
ارگانیکی: کل بیش از اجزاست. |
گزارش تحلیلهای آماری |
گزارش تفسیر و اظهارات غنی و پرمایه |
عناصر اساسی تحلیل، اعداد و ارقام هستند. |
عناصر اساسی تحلیل، کلمات و عقاید هستند. |
سوژه |
مشارکت کننده |
آزادی بستر (زمینه) |
وابستگی بستر (زمینه) |
فرضیات |
سوالات تحقیق |
استدلال، منطقی و قیاسی است |
استدلال، دیالکتیکی، و استقرائی است. |
ارائه رابطه همبستگی و روابط علی |
توصیف معانی |
استفاده از ابزارهای و تکنیکهای سنجش |
استفاده از مشاهده و ارتباطات |
به دنبال تعمیم |
به دنبال موارد منحصر به فرد |
تعمیمها در راستای تبیین و پیشبینی هستند |
توسعه الگوها و تئوریها برای فهمیدن است |
کنترل بستر (زمینه) مورد مطالعه (نتیجهمدار) |
رویکردی انعطافپذیر: اصالت شرایط طبیعی بستر مورد مطالعه (فرایند مدار) |
اهمیت حجم نمونه |
حجم نمونه مهم نیست، غنی و پرمایه بودن اطلاعات نمونه مهم است. |
مریام (1998) در ارائه مشخصات تحقیق کیفی سعی نموده است که به تمایزات بین تحقیقات کمی و کیفی بپردازد. از نظر مریام، پیش فرض کلیدی در رویکرد کیفی تحقیق این است که واقعیت در تعامل بین افراد و جهان اجتماعی آنان ساخته میشود. محقق کیفی علاقهمند است تا معنایی که ساخته میشود را درک نماید، چون از طریق این معنا، افراد تجربیات و دنیای خود را قابل فهم میسازند.
برخلاف تحقیق کمی که بر اجزای یک پدیده، تحت عنوان متغیرها تمرکز دارد، تحقیق کیفی به دنبال توضیح این است که چگونه فعالیت اجزا در ارتباط با یکدیگر، کل را میسازند. مشخصه دیگر تحقیق کیفی آن است محقق ابزار اصلی جمعآوری و تحلیل اطلاعات است؛ بنابراین، اطلاعات از طریق ابزار انسانی جمعآوری میشود، نه از طریق ابزار خشک مانند پرسشنامه یا رایانه که در تحقیقات کمی حضور دارد.
سومین مشخصه تحقیق کیفی نزد مریام، اصالت میدان تحقیق و فعالیت در میدان است. محقق حضور نزدیک در میدان پیدا میکند تا در شرایط طبیعی به مشاهده رفتار بپردازد. این در حالی است که در تحقیق کمی با تمرکز بر فضاهای آزمایشگاهی و رعایت فاصله بین محقق و مورد مطالعه شرایط طبیعی جمعآوری اطلاعات نقض میشود.
چهارمین ویژگی به رعایت استراتژی استقرا در تحقیق کیفی مربوط است. تحقیق کیفی به دنبال دستیابی به انتزاعات، مفاهیم، فرضیات یا نظریهها به جای آزمون نظریه که هدف تحقیقات کمی است، میباد. در نهایت تحقیق کیفی چون بر فرایند معنا و فهم تمرکز میکند، یافتههای تحقیق کیفی از توصیف غنی و عمیق برخوردار است. در این تحقیق از کلمات و تصاویر به جای اعداد و شمارشها جهت دریافت و توضیح پدیدهها استفاده میشود. مریام پس از ارائه خصوصیات و ویژگیهای مشترک در تحقیقات کیفی که متمایز از تحقیقات کمی است که به ترسیم مشخصات تحقیق کمی و کیفی میپردازد که موارد مقایسه شده در جدول شماره 7 ارائه شده است.
جدول 2. مشخصات تحقیق کمی و کیفی (مریام) 1998
موارد مقایسه |
تحقیق کمی |
تحقیق کیفی |
تمرکز تحقیق |
کمیت (چقدر، چه میزان) |
کیفیت (ماهیت، ذات) |
ریشههای فلسفی |
اثباتگرایی، تجربهگرایی منطقی |
پدیدارشناسی، کنش متقابل نمادی |
اصطلاحات مرتبط |
آزمایش، تجربی، آماری |
تحقیق میدانی، قومنگاری، طبیعتگرایی، زمینهای، سازندهگرایی |
هدف تحقیق |
کنترل، پیشبینی، توصیف، اثبات، آزمون فرضیه |
فهم، توصیف، کشف معنا، تولید فرضیه |
خصوصیات طرح تحقیق |
از قبل تعیین شده، ساخت یافته |
انعطافپذیر، درگیر در فرآیند تحقیق، ظهور یابنده |
نمونه |
بزرگ، تصادفی، نمایندگی |
کوچک، غیر تصادفی، هدفمند، نظری |
شیوه تحلیل |
قیاس (به وسیله روشهای آماری) |
استقرا (توسط محقق) |
جمعآوری اطلاعات |
ابزارهای خشک (مقیاسها، آزمونها، پیمایشها، پرسشنامهها، رایانه) |
محقق ابزار اصلی، مصاحبهها، مشاهدات، اسناد |
یافتهها |
دقیق، عددی |
ادراکی، کلنگر، توصیف غنی |
نیومن (1997) در توصیف طرح تحقیق کیفی معتقد است سبک تحقیق کیفی از کمی متمایز است. از نظر وی، تحقیق کمی متکی بر پارادایم اثباتی، درصدد کمی سازی دادههای تحقیق و استفاده از تکنیکهای کمی برای تحلیل آنهاست. برای محقق اثباتگرا، دادههای کیفی، حالات روحی و روانی دارند و شرایطی هستند که به رفتارهای قابل اندازهگیری منجر میشوند. هدف در تحقیق علمی این است که بتواند این حالات یا شرایط را به صورت کمی و دقیق اندازهگیری کند. این در حالی است که برای محققان کیفی، دادههای کیفی اساساً و ذاتاً با معنا هستند و نمیتوان آنها را ناکارا و یا سبک گرفت. از نظر آنان، بحث این نیست که چگونه میتوان این دادهها را کمی نمود، بلکه بحث این است که چگونه از طریق آنها میتوان به فرهنگ دیگران ملاحظات کنشگر از دنیای اجتماعی و رابطه بین توصیفات و ادراک کنشگران از کنش آنان دست یافت. در تحقیق کیفی، دادههای کیفی ارزشمندند؛ چون بر اساس آنها میتوان از طریق تحلیل کیفی به استنتاج و استخراج نظریه از بستر زمینه مورد مطالعه رسید. در این راستا، کوشش جهت تولید و ظهور مفاهیم، قضایا، فرضیات و نظریه علمی به جای آزمون و ارزیابی نظریه است. تفاوتهای بین تحقیق کمی و کیفی به لحاظ سبک پژوهش از نظر نیومن را میتوان در جدول شماره 8 ملاحظه نمود.
جدول 3. تفاوتهای بین تحقیق کمی و کیفی
کمی |
کیفی |
آزمون فرضیاتی که محقق با آنها شروع به تحقیق میکند. |
تسخیر و کشف معنای دادهها هنگامی که محقق در آنها غوطهور شده است. |
مفاهیم به شکل متغیرهای متمایز و مشخص از همدیگرند. |
مفاهیم به صورت تمها، مضامین و مشترکات با معنا هستند. |
سنجهها به صور منظم قبل از گردآوری دادهها ساخته و استاندارد میشوند. |
سنجهها در حالت کلی ساخته میشوند و غالباً نسبت به محیط تحقیق خاص ویژه هستند. |
دادهها به شکل اعداد و برگرفته از سنجش و اندازهگیری دقیق هستند. |
دادهها به شکل کلمات و برگرفته از اسناد، مشاهدات ودست نوشتهها هستند. |
نظریه اساساً علی و قیاسی است. |
نظریه میتواند علی و غیر علی باشد که غالباً استقرائی است. |
فرآیندهای تحقیق استاندارد است و تکرار آن مسلم فرض میشود. |
فرایندهای تحقیق خاص هستند و تکرار آن بسیار نادر است. |
تحلیل با به کارگیری آمارها، جداول یا نمودارها انجام میشود و این موارد با فرضیات مرتبط میشود. |
تحلیل با استنباط تم ها با مشترکات با معنا و گرفته از شواهد به سازماندهی آنها برای ارایه یک تصویر منسجم و با معنا از واقعیت ادامه مییابد. |
منبع: نیومن، 1997: 329)
یکی از مواردی که میتواند تفکیک و تمایز بین تحقیق کمی و کیفی را آشکار سازد، مجموعه وظایفی است که به عهده محقق کمی و کیفی گذاشته است. نگاه محقق به واقعیت اجتماعی، تصور روابط بین پدیدهها، رعایت یا حذف فاصله بین محقق و مشارکت کنندگان در تحقیق، حجم نمونه مورد مطالعه و چگونگی انتخاب نمونه و موارد مشابه، وضعیتی متفاوت بین تحقیقات کمی و کیفی دارند. جدولهای شماره 9 و 10 به مقایسه بین مجموعه وظایف محققان کمی و کیفی و عناصر اساسی مورد نظر پژوهشگران در تحقیقات کمی و کیفی میپردازند.
جدول4. مقایسه بین وظایف محققان کمی و کیفی
کمی |
کیفی |
1. فرض میگیرند که واقعیت اجتماعی بر حسب زمان و موقعیتها ثابت است. |
1. فرض میگیرند که واقعیتهای اجتماعی وابسته به شرایط و موقعیتهای محلی هستند. |
2. نگاه آنان به روابط علی بین پدیدههای اجتماعی مکانیکی است. |
2 در تبیین روابط علی بین پدیدههای اجتماعی، نقش اساسی به نیت و مقصود انسان میدهند. |
3. بین خود و مشارکت کنندگان قائل به فاصلهای معین و ملموس هستند. |
3. با مشارکت کنندگان در پژوهش شخصاً ارتباط برقرار میکنند، به نحوی که با همدلی بیطرفانه به دیدگاههای آنان دست یابند. |
4. جامعه آماری یا نمونه نماینده آن جامعه را مطالعه میکنند. |
4. نمونههای محدود ولی با اطلاعات زیاد و غنی را مطالعه میکنند. |
5. رفتار انسان را در موقعیت طبیعی یا تخصص مطالعه میکنند. |
5. اعمال و کنشهای انسان را صرفاً در موقعیت طبیعی مطالعه میکنند. |
6. در مطالعه به رفتارها و پدیدههای قابل مشاهده توجه دارند. |
6. در مطالعه به معانی و مفاهیم مورد نظر شرکتکنندگان توجه دارند. |
7. در نزد آنان، اصالت به متغیرها در واقعیت اجتماعی است. |
7. به مشاهدات کل گرایانه از زمینه اجتماعی می پردازند که کنشهای اجتماعی در آن رخ میدهند. |
8. از نظریههای پیش پنداشته استفاده میکنند تا بر اساس آنها به جمعآوری اطلاعات بپردازند. |
8. بعد از جمعآوری اطلاعات، نظریههایی را کشف میکنند. |
9. از داده های عددی استفاده میکنند. |
9. از دادههای کلامی، نوشتاری و تصویری استفاده میکنند. |
10. از روشهای آماری برای تحلیل دادهها استفاده میکنند. |
10. از استقرای تحلیلی برای تحلیل دادهها استفاده میکنند. |
جدول 5. مقایسه عناصر اساسی در تحقیقات کمی و کیفی
عناصر |
کمی |
کیفی |
1. نقش محقق |
جدا و ناظر در میدان تحقیق، استفاده از ابزار جمعآوری اطلاعات |
غوطهور در میدان تحقیق، جزئی از تحقیق، ابزار جمعآوری اطلاعات |
2. رابطه بین محقق و مورد مطالعه |
دور |
نزدیک |
3. موضوع محقق در قبال مورد مطالعه |
بیگانه |
همدلی و آشنایی |
4. رابطه بین نظریه و تحقیق |
تأیید یا ابطال |
ظهور یابنده |
5. راهبرد تحقیق |
ساختارمند |
غیرساختارمند |
6. دامنه یافته ها |
عامگرایی |
تفریدی |
7. تصویر واقعیت اجتماعی |
ایستا و خارجی نسبت به کنشگر |
فرآیندی و ساخته دست کنشگر |
8. ماهیت دادهها |
سطحی، ساخته یافته با روایی بالا |
پرمایه و عمیق |
9. هدف تحلیل دادهها |
آزمون نظریه |
نظریه سازی |
10. طرح تحقیق |
قبل از جمعآوری اطلاعات طراحی میشود. |
با انجام تحقیق ظهور می یابد. |
11. اهداف |
کنترل و پیشبینی |
فهم، توصیف و کشف |
12. پارادایم |
اثباتی |
تفسیری- انتقادی |
13. تمرکز |
کمیت (چه مقدار) |
کیفیت (ماهیت) |
14. نمونه |
وسیع- تصادفی- نمایانگر |
محدود، هدفمند و انتخابی |
15. جمعآوری دادهها |
مقیاسها، آزمونها و پیمایش |
مصاحبه، مشاهده و گزارشهای میدان |
16. تحلیل دادهها |
منظم – آماری |
مقولات، مفاهیم |
به رغم تمایزات بین رویکرد کیفی و کمی تحقیق و تسلط تحقیقات کمی بر حوزه علوم انسانی – که دلائل این امر نیازمند بحث مفصل پیرامون منشأ و جایگاه شکلگیری پارادایم اثباتی، گسترش مدرنیسم و مقابله با زمینههای فکری قرون وسطا و سنتگرایی، حمایت قدرتمندان و برگزیدگان سیاسی از پیشفرضهای اثباتی مانند اصالت ثبات، نظم، تعادل و سرانجام سازمان یافتگی روشهای علوم طبیعی باید در جایی دیگر به آن پرداخت، به نحوی مرتبط با یکدیگرند. محققان کمی به ندرت سودمندی تحقیقات کیفی را انکار و از این تحقیقات بیشتر به عنوان مسیری اکتشافی در انجام بررسیهای اجتماعی یاد میکنند. به همین لحاظ، برای آمادهسازی یک طرح مفید و موثر کمی از تحقیقات کیفی استفاده میشود. محققان کمی سعی میکنند تا در مواردی که اطلاعات آنان از زمینه و بسترهای مطالعاتی چندان زیاد نیست سراغ تحقیقات کیفی با هدف اکتشاف خصیصهها و ویژگیهای بستر تحقیقاتی بروند تا بتوانند به صورت دقیقتر به سوالات و فرضیات تحقیق دست یابند.
از نظر آنان این مسیر میتواند انجام یک تحقیق کمی را با دقت و روایی بالاتری توأم سازد. در نگاه کمی گرایان، دادههای کیفی نمیتواند از استقلال و روایی متکی بر خودف برخوردار باشد و باید در خدمت تحقیقات کمی قرار گرفته تا صحت و سقم آنان به لحاظ کمی و تجربی مورد تأیید قرار گیرد. از این لحاظ، تحقیقات کیفی، فعالیتی درجه دوم به حساب آورده میشود. این در حالی است که از نظر محققان کیفی این برداشت از تحقیق کیفی اشتباه است و توانایی تحقیق کیفی در دستیابی به معانی و تفاسیر کنشگران اجتماعی که نیازمند فعالیتی سخت، پیچیده و ماهرانه است، باعث شده این گونه تحقیق بتواند مستقل و متکی به خود در خدمت تولید و گسترش معرفت علمی قرار گیرد. اکنون که به صورت کلی با تمایزات و تفاوتهای رویکردهای کمی و کیفی آشنا شدیم، به طور مفصلتر به چند مورد اساسی تمایز میپردازیم.
رابطه بین محقق و مورد مطالعه
توجه ذاتی و بنیادی به رابطه بین محقق و مورد مطالعه میتواند با ملاحظه دو حالت در دو موقعیت متعارض مورد توجه واقع شود. واقعیت اجتماعی و انسانی میتواند به عنوان یک وجود مستقل از ذهن ما در نظر گرفته شود. (به عنوان یک رابطه عینی – ذهنی) و یا به عنوان وابستة فعالیتهای ذهنی ما (به عنوان یک رابطه ذهنی – ذهنی) چنانچه حالت اول مورد نظر باشد، اندیشمندان علوم طبیعی و اجتماعی یک رابطه مشابه با موضوعات مورد مطالعه خود خواهند داشت. این دو طیف اندیشمند با موضوعات عینی و ارتباط بین آنها مرتبط میشوند. به علاوه این موضوعات قبل از هر گونه علاقهمندی یا فعالیت محقق وجود دارند. این حالت از تحقیق خصیصه حاکم بر رویکرد کمی است. رویکرد کمی که ادعای به کارگیری روشهای علوم طبیعی را در علوم اجتماعی دارد، بر رابطه عینی – ذهنی متکی است. این رابطه فاصله، جدایی و استقلال محقق را از مورد مطالعه پیگیری میکند.
رابطه دوم (ذهنی – ذهنی) که مخالف رابطه عینی – ذهنی است، متعلق به رویکرد کیفی تحقیق است. در این رابطه موضوع یا مورد مطالعه، به عنوان مورد ذهنی مورد ملاحظه قرار میگیرد. به همین لحاظ جدایی و استقلال محقق از مورد مطالعه پذیرش نمیشود. از این منظر، واقعیت از سوی ذهن ما ساخته میشود و به همین لحاظ برای شناخت واقعیت درگیری ذهنی لازم است. درگیری شخصی و حضوری محقق در میدان تحقیق با مورد مطالعه که در مورد مطالعه نیز اصالت با ذهنیت است رمز انعکاس دقیق و معتبر واقعیت خواهد بود. اساساً این رابطه به این برداشت میانجامد که انسانها بر آنچه میدانند و فهمیدهاند شروع به حرکت جهت ساخت و سازهای بیرونی میکنند. در حالی که در رابطه عینی – ذهنی که خصیصه رویکرد کمی تحقیق است به این پیش فرض برمیگردد که یک واقعیت مستقل وجود دارد و وظیفه محقق این است که بررسی کند که چگونه انسانها جزئی از آن واقعیت هستند و چگونه میتوانیم آن واقعیت را بشناسیم.
اگر چه بحث از انفکاک معرفتشناسی رویکرد کمی و کیفی تحقیق مطرح است و عدهای از اندیشمندان به تمایز و اختلاف بین فرایندها و مراحل تحقیق کمی و کیفی اعتقاد داشته و ترکیب آنها را منکرند، ولی این اظهارنظر مورد تأیید همه نویسندگان نیست. موضع جایگزین این است که تحقیق کمی و کیفی هر کدام برای مسائل متفاوتی متناسب هستند.
بدین معنا که موضوع تحقیق است که تعیین میکند کدام روش باید مورد استفاده قرار گیرد.
برای مثال، واکر معتقد است سوالات خاصی وجود دارند که از طریق روشهای کمی نمیتوان به آنها پاسخ داد. در حالی که پرسشهای دیگری نیز وجود دارد که نمیتوان از طریق روشهای کیفی به آنها پاسخ داد. معنای این دیدگاه ان است که تصمیم مربوط به این که آیا از رویکرد کمی یا کیفی استفاده شود، باید بر مبنای مسائل «فنی» مربوط به تناسب یک روش خاصی در ارتباط با یک مساله خاص تحقیقاتی صورت گیرد. در این دیدگاه که مسائل تعیین کننده استفاده از یک رویکرد تحقیقاتی است به جای برداشتهای «معرفت شناختی» به برداشتهای «فنی» در استفاده از رویکردهای کمی و کیفی توجه دارد. بدین ترتیب، دوبرداشت و تفسیر کاملا مجزا از ماهیت تفاوتهای میان رویکرد کمی و کیفی تحقیق وجود دارد که میتوان از آنها با عنوان «تفاسیر معرفت شناختی» و «تفاسیر فنی» یاد کرد. به هر حال، نویسندگان بر حسب اعتقاد به این دو برداشت از این رویکردهای تحقیقاتی استفاده میکنند. برداشت فنی که به نحوی زمینه به کارگیری روشهای تحقیق کمی و کیفی را متناسب با مساله تحقیق فراهم ساختهاست، به مباحثی پیرامون تلفیق این روشها در یک تحقیق واحد نیز دامن زده است. در تلفیق این روشها معمولا با اصالت یکی از رویکردها، دیگری نیز استفاده میشود. مباحثی مانند روش ترکیبی، روش چندگانه و یا زاویهبندی متمرکز به تلفیق روشهای کمی و کیفی است. در این روشهای تلفیقی محقق ممکن است به بهای کنار گذاشتن نسبی یکی از روشها، از روش دیگری استفاده کند (اسکیس و گافی،1982). اگر چه تفاسیر فنی زمینه را جهت تلفیق رویکردهای کمی و کیفی آماده میکنند ولی تفاسیر معرفت شناختی بر سر راه تلفیق مسائل بسیاری را ایجاد میکنند. در تفاسیر معرفت شناختی این رویکردها نمایندهی دیدگاههای متعارضی هستند که نحوه مطالعه واقعیت اجتماعی و تعریف دقیق معرفت و دانش را متفاوت مطرح میکنند. گوبا (1985) به شدت علیه این دیدگاه که میتوان این دو رویکرد را با یکدیگر آشتی داد استدلال نموده است. او معتقد است تلاشهای صورت گرفته در جهت تلفیق این دو رویکرد، تفکیک میان پارادایم علم و روشهای تحقیق را در نظر نمیگیرد. به عقیدهی وی این اندیشه که تحقیق کمی و کیفی را میتوان با یکدیگر تلفیق نمود بر این دیدگاه مبتنی است که این دو رویکرد تنها نماینده روشهای متفاوتی از تحقیق در نظر گرفته میشوند در حالی که ما با یک بحث دو گزینهای روبهرو هستیم که در آن باید به یکی از دو پارادایم (اثباتی- غیراثباتی) وفادار بمانیم (گوبا، 1985: 80) بنابراین، به همان صورت که کوهن پارادایمها را قیاسناپذیر و منفک از یکدیگر میداند، گوبا در به کارگیری رویکردهای کمی و کیفی تحقیق آنها را مجزا و منفک به لحاظ پیشفرضهای متفاوت در ورود به واقعیت، جمعآوری و تحلیل اطلاعات میداند. تعدادی از اندیشمندان برخلاف نظر گوبا معتقد به ترکیب و تلفیق روشهای کمی و کیفی در تحقیقات علوم انسانیاند (مانند: ریکاردت و کوک، 1979، برایمن: 1996، دنزین: 1978، تشکری و تدلی: 1998، کرسول و کلارک: 2007). رکاردت و کوک (1979) براین باورند که تلقی دو روش کمی و کیفی به عنوان ود پارادایم، مانع تلفیق آنها در یک طرح تحقیق واحد میشود و ترجیح میدهند که از این دو روش به عنوان «انواع روشها» یاد کنند. ترکیب خلاقانه روشهای کمی و کیفی تحقیق از نظر هواداران تلفیق میتواند مزایای زیادی را در بر داشته باشد. یکی از مزایای تلفیق میتواند جلب اعتبار متقابل در بررسی پدیدههای اجتماعی باشد. اعتباریابی کمی و کیفی میتواند یک تصویر کامل از تمامی ابعاد کمی و کیفی پدیده مورد مطالعه را ارائه کند. از طرفی استفاده از تحقیقات کیفی قبل از تحقیقات کمی میتواند به شناسایی دقیق بستر و زمینه مورد مطالعه برای تعیین متغیرها، شناسایی فرضیات و نهایتا طراحی مدلهای تحقیق جهت انجام یک تحقیق کمی معتبر کمک شایانی کند. و یا زمانی که یک تحقیق کیفی انجام میشود میتوان بر اساس یافتههای آن با کمیسازی مفاهیم اساسی و بنیادی، حمایتهای کمی نیز برای یافتههای تحقیق ارائه نمود. حتی استفاده همزمان از تحقیق کمی و کیفی بر حسب ابعاد کمی و کیفی پدیده مورد مطالعه میتواند جامعیت یافتهها جهت تولید دانش کامل از پدیده را فراهم سازد. تلفیق روشهای کمی و کیفی تحقیق به عنوان یک امر تکنیکی با توجه به ضعفها و قوتهای آنها انجام میشود. برای مثال، طراحی و اجرای پیمایش، زمانی مناسب است که: اهداف تحقیق مستلزم دادههای کمی باشند، زمانی که اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویان آشنا بوده و در نهایت محقق قبل از دانش قابل ملاحظهای پیرامون مساله تحقیق و پاسخهای احتمالی آن داشته باشد. مشاهده مشارکتی نیز زمانی مناسب است که: مطالعه مورد نظر مستلزم بررسی روابط پیچیده اجتماعی و یا الگوهای پیچیده تعامل باشند، زمانی که محقق به دنبال اطلاعات رفتاری دستاول در زمینه فرآیندهای اجتماعی معینی باشد زمانی که هدف اساسی مطالعه ارائه تصویری زمینهای و کیفی از موقعیتی معین باشد و یا زمانی که استنباط الگوهای ارزشی و یا نظامهای اعتقادی نهفته در رفتار،هدف مطالعه باشد (وارد و یکولیننگر، 1975: 9-10). بنابراین، تشخیص به کارگیری هر روشی یک امر فنی است و بستگی به روش محقق دارد.
ترکیب تحقیق کمی و کیفی: روشهای ترکیبی تحقیق،یک طرح تحقیق است با پیشفرضهای فلسفی و روشهای تحقیق معین. به لحاظ روششناسی، این روشها حاوی پیشفرضهای فلسفیاند که محقق را در جمعآوری و تحلیل دادهها و همچنین چگونگی ترکیب رویکردهای کمی و کیفی در فرآیند تحقیق راهنمایی میکنند. از نظر روش، روشهای ترکیبی بر جمعآوری، تحلیل و ترکیب دادههای کمی و کیفی در مطالعه منفرد یا مجموعهای از مطالعات تمرکز دارند.
قضیه مهم و اساسی این است که استفاده از ترکیب رویکردهای کمی و کیفی فهم بهتری از مسائل تحقیق نسبت به هر کدام از روشهای کمی و یا کیفی به صورت جداگانه فراهم میسازد.
بر اساس تعریف روشهای تحقیق ترکیبی، لازم است که هر دو نوع دادههای کمی و کیفی جمعآوری و تحلیل شوند. دادههای کمی معمولاً شامل اطلاعاتی است که از سوالات بسته که در ابزارهای سنجش مربوط به نگرش، رفتار و یا انجام فعالیتها وجود دارند، کسب میشوند. البته دادههای کمی میتوانند از طریق سوالات باز نیز حاصل شوند، در صورتی که جوابها از سوی محقق با کدگذاریهای کمی، به ارقام تبدیل شوند. تحلیل دادههای کمی بر اساس علم آمار انجام میشود. در اینجاست که آمار در خدمت رویکردهای کمی تحقیق قرار میگیرد و محققان از تحلیل آماری برای جواب به سوالات تحقیق یا آزمون فرضیات استفاده میکنند. برخلاف داده های کمی، دادههای کیفی شامل اطلاعاتی است که بر اساس سوالات باز و از طریق مصاحبه با مشارکت کنندگان در تحقیق به دست میآید. همچنین ممکن است که دادههای کیفی به وسیله مشاهده مشارکتی یا از طریق اسناد عمومی و خصوصی (یادداشتها شخصی) و یا وسایل سمعی – بصری و یا مصنوعات فرهنگی جمعآوری شوند. تحلیل دادههای کیفی (کلمات، متن و تصاویر) از طریق مفهومسازی و مقولهبندی اطلاعات در طول جمعآوری اطلاعات انجام میشود.
روشهای تحقیق ترکیبی درصدد ادغام و ترکیب دادههای کمی و کیفی در جهت فهم بهتر از مسئله تحقیقاند. چگونگی ترکیب دادههای کمی و کیفی در تحقیقات ترکیبی بر اساس استراتژیهای مرتبط با رهیافت این تحقیقات انجام میشوند. به طور کلی سه استراتژی در رهیافت روشهای ترکیبی به شرح ذیل ارائه شدهاند:
1. روندهای ترتیبی: در این استراتژی محقق به دنبال این است که یافتههای حاصل از یک روش را با روش دیگری توسعه دهد. در این حالت ممکن است که تحقیقی با روش کیفی و با هدف اکتشاف شروع و سپس با روش کمی و یک نمونه وسیع جهت تعمیم یافتهها به جامعه آماری ادامه یابد. برعکس این حالت نیز امکان تحقق دارد. بدین معنا که مطالعهای با روش کمی شروع شود و به نحوی فرضیاتی آزمون شوند و سپس با روش کیفی در راستای استخراج اطلاعاتی عمیق از افراد یا نمونههای محدودی از مطالعه ادامه یابد.
2. روندهای هم زمانی: در این روش محقق به دنبال همگرایی بین تحقیقات کمی و کیفی، جهت فهم کاملتر از مسئله تحقیق است. در این طرح محقق سعی بر جمعآوری اطلاعات کمی و کیفی به صورت هم زمان دارد. سپس اطلاعات کمی و کیفی جهت تفسیر نهایی در یکدیگر ادغام میشوند. همچنین در این تحقیق، محقق به ناچار یک نوع از اطلاعات را جهت تفسیر نهایی در دیگری تعبیه میکند. در این حالت اطلاعات وسیع جهت تحلیل سوالات در سطوح و واحدهای مختلف یک سازمان یا یک واحد اجتماعی جمعآوری میشود.
3. روندهای تبدیلی: در این حالت، محقق با استفاده از یک چارچوب نظری سراغ طرح تحقیقی میرود که شامل دادههای کمی و کیفی است. این چارچوب به تعیین علاقهمندی، روشهای جمعآوری اطلاعات و پیشبینی نتایج و یافتههای تحقیق میپردازد. در این حالت ممکن است از روندهای ترتیبی یا همزمانی استفاده شود. (کرسول، 2003: 16) .
دیدگاهی که روشهای ترکیبی تحقیق بر آن استوار است، پراگماتیسم است. این دیدگاه تمرکز بر پیامدهای تحقیق دارد و از نظر آن سوالی که در تحقیق پرسیده میشود مهمتر از روش آن تحقیق است. بر اساس این دیدگاه، محققان تشویق میشوند که در جهت جواب به سوال تحقیق، از روشهای چندگانه در جمعاوری اطلاعات استفاده کنند. این دیدگاه از رویکرد کثرتگرا حمایت میکند و اساساً متمرکز بر این است که چه کارها و چه فعالیتهایی را در جهت جواب به مسئله و یا سوال تحقیق باید انجام داد. پراگماتیزم ریشه در فعالیتهای جیمز مید و دیویی دارد (چری هولمس، 1992) البته به تازگی نویسندگانی مانند رورتی (1990)، پتن (1990) و چری هولمس (1992) نیز در طرح و گسترش این دیدگاه مشارکت نمودهاند. از نظر پرگماتیسم، انگاره معرفتی از کنشها، موقعیتها و پیامدها حاصل میشوند، تا تحت شرایط منظم و قاعدهمندی که محقق باید دنبال کند (مانند اثباتگرایی). دغدغه این دیدگاه آن است که چه کارهایی برای حل مسئله باید انجام شود. (پتن، 1990) و به جای اینکه روش حل مسئله مهم باشد خود مسئله اهمیت دارد. به همین لحاظ محققان تشویق میشوند از همه رویکردها و روش ها برای فهم مسئله استفاده کنند (روسمن و ویلسون، 1985)
تشکری و تدلی (1998) و پتن (1990) از پیشفرضهای پراگماتیسم در طراحی و اجرای تحقیقات اجتماعی استفاده نمودهاند و بر این اساس، زمینه طرح رویکرد کثرتگرا که بتوان از روشهای کمی و کیفی در یک تحقیق واحد استفاده نمود، برقرار شده است.
براساس دیدگاه کرسول (2003: 13) پیش فرضهای نظری رویکرد ترکیبی تحقیق را که متکی بر پراگماتیزم است میتوان به شرح ذیل بیان نمود.
1. پراگماتیزم معتقد به یک سیستم فلسفی و یک واقعیت خاص نیست. این تعهد به روشهای ترکیبی منتقل میشود و به همین لحاظ محققان در استفاده از پیش فرضهای کمی و کیفی در تحقیقات خود از آزادی عمل لازم برخوردار میشوند؛
2. محققان در انتخاب آزادند. آنان آزادند که بر حسب نیازها و مقاصد تحقیقاتی خود از مناسبترین روشها، تکنیکها و روندهای تحقیقاتی استفاده نمایند؛
3. پراگماتیستها به جهان به عنوان یگانگی و وحدت مطلق نمینگرند. در همین جهت نیز محققان روشهای ترکیبی با ملاحظه رویکردهای موجود به جمع آوری و تحلیل اطلاعات میپردازند تا اینکه صرفاً مقید به یک رویکرد باشند؛
4. حقیقت چیزی است که در حال حاضر فعال است. حقیقت در یک رابطه دوگانه بین ذهن و واقعیت که کاملاً مستقل از ذهن است، تعیین نمیشود. بر این اساس، در تحقیق روشهای ترکیبی، محقق از دادههای کمی و کیفی استفاده میکند چون آنها توام با یکدیگر به بهترین فهم از مسئله تحقیق منجر میشوند؛
5. تحقیقات پراگماتیستی بر «چه» و «چگونگی» با توجه به پیامدهای که در نظر دارند، توجه دارند. محققان روشهای ترکیبی باید با دلایل منطقی هدف و مقصود خود را از ترکیب دادههای کمی و کیفی بیان نمایند؛
6. پراگماتیستها معتقدند که تحقیق همیشه در بسترهای اجتماعی، تاریخی، و سیاسی و سایر موارد رخ میدهند. به همین لحاظ، مطالعات روشهای ترکیبی ممکن است یا متمایل به پست مدرن و یا برخوردار از دیدگاه نظری شود که در آن عدالت اجتماعی و اهداف سیاسی منعکس شود؛
7. پراگماتیستها معتقدند (مانند چری هولمس، 1992) که ما باید سؤالات از واقعیت و قوانین طبیعت را متوقف کنیم.
براساس این اصول، برای یک محقق روشهای ترکیبی استفاده از دیدگاهها و پیش فرضهای متفاوت امکانپذیر میشود. همچنین وی میتواند اشکال متفاوت جمع آوری و تحلیل اطلاعات را در مطالعه خود استفاده نماید. با طرح پیش فرضهای حاکم بر روشهای ترکیبی تحقیق میتوان به نحوی از مدل منطقی یا جهان بینی حاکم بر این روشها به عنوان چهارمین نوع جهانبینی در کنار اثباتی،تفسیری و انتقادی سخن گفت.
کرسول و پلانو کلارک (2007: 24) با طرح جهان بینی پراگماتیستی در کنار دیگر جهانبینی غالب در علوم انسانی، آن را به لحاظ عناصر اساسی مورد مقایسه قرار میدهد. جدول شماره 13 حاکی از نظریات از اندیشمندان است.
جدول 6. عناصر مشترک در جهان بینیها و کاربرد علمی آنها
عنصر جهانی بینی |
فراثبات گرایی |
سازنده گرایی |
حمایتی و مشارکتی |
پراگماتیزم |
هستی شناسی (ماهیت واقعیت چیست؟ |
واقعیت منفرد (برای مثال؛ رد فرضیهها یا شکست در رد فرضیهها) |
واقعیتهای چندگانه (برای مثال؛ محققان نقلهایی را برای دیدگاههای مختلف فراهم میکنند) |
واقعیت سیاسی (برای مثال؛ یافتههای نتیجه گفتگو با شرکت کنندگان است) |
واقعیتهای یگانه و چندگانه (برای مثال؛ محققان فرضیات را آزمون و دیدگاههای چندگانه را ارائه مینمایند) |
معرف شناسی (رابطه بین محقق و آنچه مورد مطالعه قرار گرفته است چیست؟) |
فاصله و بیطرفی (برای مثال؛ محققان به صورت عینی و بر اساس ابزار سنجش به جمعآوری اطلاعات میپردازند) |
نزدیکی (برای مثال محققان جهت جمعآوری اطلاعات یا مشارکت کنندگان در میدان تحقیق ملاقات می کنند) |
همکاری (برای مثال، محققان با مشارکت کنندگان به عنوان همکار ارتباط برقرار میکنند. |
عملی بودن (برای مثال، محققان اطلاعات را بر حسب خدمت به سوال تحقیق جمعآوری میکنند) |
ارزششناسی (نقش ارزشها چیست؟) |
بدون تعصب (برای مثال، محققان مرتباً جهت حذف تعصبات کوشش میکنند.) |
با تعصب (برای مثال، محققین درباره تعصبات و تفاسیر خود فعالانه صحبت میکنند. ) |
با تعصب و مذاکره (برای مثال، محققان با مشارکت کنندگان درباره تفاسیر مذاکره میکنند) |
حالات چند گانه (برای مثال، محققان هر دو نوع گرایشهای متعصبانه و غیرمتعصبانه را دارند) |
روششناسی (فرایند تحقیق چیست؟) |
قیاسی (برای مثال، محققان یک نظریه را آزمون میکنند) |
استقرائی (برای مثال، محققین با دیدگاههای مشارکت کنندگان شروع میکنند و بر اساس آنها الگوها، نظریهها و تعمیمها را میسازند) |
مشارکتی (برای مثال، محققان مشارکت کنندگان را در تمامی مراحل تحقیق و بررسی سیکلی نتایج درگیر میکنند) |
ترکیبی (برای مثال، محققان هر دو نوع دادههای کمی و کیفی را جمعآوری و ترکیب میکنند) |
فصاحت و بلاغت |
سبک رسمی (برای مثال محققان از تعاریف توافق شده بر متغیرها استفاده می کنند) |
سبک غیر رسمی (برای مثال، محققان صورت ادبی و از سبک غیر رسمی استفاه میکنند) |
حمایت و تغییر (برای مثال، محققان از زبانی که به تغییر و حمایت از مشارکت کنندگان کمک کند، استفاده میکنند) |
رسمی یا غیر رسمی (برای مثال، محققان از سبکهای رسمی و غیررسمی استفاده میکنند) |